بسیاری از ما در مورد IQ یا همان هوش شنیدهایم. بسیاری از مادرها دوست دارند که بچه باهوشی داشته باشند و مسلما شما هم جزو آنها هستید. بسیاری از مادرها از تستهای هوش استفاده میکنند و از فرزندشان تستهای گوناگونی میگیرند که ببینند چقدر بچه آنها باهوش است و چقدر در آینده میتوانند موفق باشند.
قرار است در این مقاله به این موضوع بپردازیم که در کنار هوش، عوامل دیگری هم هستند که میتوانند موفقیتهای آینده کودک را تضمین کنند که یکی از مهمترین آن عوامل هوش هیجانی است.
مواردی که در این مطلب بررسی میشود:
هوش هیجانی یعنی آگاهی نسبت به هیجانات خود و نحوه ابراز مناسب آن
در هوش هیجانی ما به فرزندمان یاد میدهیم که چه احساساتی داری و کمک میکنیم تا احساسات و هیجانات خودش را بشناسد و نحوه ابراز مناسب آنها را فرا گیرد. در واقع ما به او کمک میکنیم تا احساسات و هیجانات خود را به شکل و در جای مناسبی ابراز کند بدون اینکه حق کسی را ضایع کند و خشم بر او غالب شود.
جنبه دیگر هوش هیجانی: توجه و درک احساسات دیگران
در کنار این، ما باید به هیجانات و احساسات دیگران هم توجه کنیم و به آنها نشان دهیم که من احساسات تو را میفهمم و آنها را بیان کنیم که در واقع همان همدلی کردن میباشد.
حالا که متوجه شدیم در کنار هوش، موارد دیگری هم مهم هستند، به خصوص در زندگی امروزی ما که روابط اجتماعی نقش پر رنگی در موفقیتها دارند که میتوانند در انتخاب شغل و یا ارتباط با همسن و سالهای خودش و حتی در بزرگسالی و ارتباط با همسر موثر باشد، هوش هیجانی است.
هیجانات خود را بشناسید
شاید شما الآن به این موضوع فکر میکنید که خب حالا من چه کار کنم تا هوش هیجانی فرزندم تقویت شود؟ مثلا در کلاس ثبت نامش کنم؟ به او چه چیزهایی آموزش دهم؟ حتما لازم است که از او تستهای مختلفی بگیرم؟ یا اینکه کتابها و کارتهای مختلفی برای او بگیرم و هر روز و هر ساعت به او آموزش دهم؟
خبر خوب این است که هوش هیجانی هیچ نیازی به این کارها ندارد و شما میتوانید با چند راهکار ساده به فرزندتان یاد بدهید.
مهمترین نکتهای که باید در آموزشهایتان در نظر بگیرید این است که احساسات و هیجانات خود را بشناسید. اگر الآن به شما بگویند که یک قلم و کاغذ بردارید و تمام احساسات و هیجانات خود را در آن بنویسید و آنها را ذکر کنید، به نظرتان چند مورد را میتوانید نام ببرید. در بیشتر مواقع این تعداد به اندازه انگشتان دست و یا کمتر است.
وقتی که ما به عنوان یک والد هیجانات خودمان را نمیشناسیم و نمیدانیم که یک انسان چه هیجاناتی ممکن است تجربه کند، چگونه میتوانم به فرزندمان یاد بدهیم که هیجانات خودش را بشناسد و آنها را به شکل مناسبی بروز دهد. پس اولین گام این شد که شما به عنوان یک والد هیجانات خود را بشناسید.
به کودکان خود انواع هیجانات را آموزش دهید
گام بعدی این است که این هیجانات را به فرزندان خود آموزش دهید. به او یاد بدهید که او هم به عنوان یک انسان، این هیجانات و احساسات را میتواند تجربه کند. برای این کار میتوانیم از بازیها استفاده کنیم.
یک بازی خیلی خوب این است که شما میتوانید از صورتکها و نقابهای مختلفی استفاده کنید که حالتهای مختلفی را نشان دادهاند و به او بگویید مثلا این نقاب خشم است، این نقاب ترس است و این نقاب غم است و… . بچهها در سن کودکی با دیدن تصاویر، خیلی راحتتر این هیجانات در ذهنشان باقی میماند و آنها را یاد میگیرند.
شما حتی میتوانید بازی را کمی هیجانیتر کنید. مثلا چشمها، ابروها و دهان را ببُرید و صورت خالی را جلوی کودک بگذارید و از کودکتان بخواهید که این تکهها را مانند پازل در صورت جایگذاری کند.
اینجا کودک باید دقت کند که اگر مثلا لبخند را انتخاب کرده، متناسب با آن حالت چشم و ابرو باشد و اگر خشم را انتخاب میکند متناسب با آن باید چشم و ابرویی انتخاب کند که در هم کشیده هستند. با این کار ما میتوانیم به او یاد بدهیم که چه هیجاناتی وجود دارد.
موضوع دیگری که ما باید به کودک یاد بدهیم این است که هیجانات ما ممکن است متناقض باشد یعنی ممکن است کودک هیجاناتی را همزمان با هم تجربه کند که مانند هم نیستند. مثلا هم خوشحال و هم ناراحت باشم.
در اینجا هم میتوانید از مثالهای روزمره استفاده کنید. مثلا به او بگویید وقتی ما از این خانه اسباب کشی میکنیم و به یک خانه جدید میرویم که در آنجا زندگی کنیم، ممکن است تو به این دلیل که زندگی در یک خانه و محله جدید را تجربه میکنی یا به این دلیل که دوستهای جدیدی را پیدا میکنی خوشحال باشی و ممکن است ناراحت هم باشی چون دوستهای قدیمیات را از دست میدهی و دیگر آنها نیستند تا با آنها بازی کنی.
یا اینکه وقتی میخواهد به مدرسه برود، ممکن است همزمان بترسد از اینکه او قرار است به یک محیط جدیدی برود و هم خوشحال باشد. پس احساسات متناقض میتواند هم در ما و هم در کودکان وجود داشته باشند.
فضای مناسب در اختیار کودک بگذارید
حالا که مطمئن شدیم فرزندمان هیجانات مختلف را میشناسد، باید فضای مناسبی را در اختیار او بگذاریم تا هیجانات خودش را بروز دهد.وقتی که ما به کودکان این فضا را میدهیم و با دقت به آنها گوش میکنیم و احساسات آنها را میپذیریم، در واقع به او یاد میدهیم که تو هم میتوانی احساسات دیگران را بپذیری.
ما باید با حساسات فرزندمان همدلی کنیم، به عنوان مثال وقتی او ناراحت است به او بگوییم فکر کنم خیلی ناراحت شدی از اینکه بیشتر از این نتوانستی در پارک بمانی و بیشتر بازی کنی یا مثلا بگویید فکر کنم ناراحت شدی از اینکه برایت بستنی نخریدم و او را متوجه این موضوع کنید که هیجانات کودک را متوجه شدید و با این کار در واقع با او همدلی میکنید.
به کودک مهارت حل مسئله را آموزش دهید
مورد بعدی این است که به او حل مسئله را یاد بدهید. به او بگویید که وقتی در موقعیتهای مختلف قرار میگیرد و هیجانات مختلفی را تجربه میکند، چگونه باید آنها را ابراز کند. ممکن است کودک عصبانی باشد و بخواهد وسیلهای را به سمت ما پرتاب کند. در اینجا ما میتوانیم حل مسئله را به صورت غیر مستقیم به او یاد بدهیم. به او میگوییم: پسرم یا دخترم، میدانم خیلی عصبانی و ناراحت هستی اما من برای زدن نیستم، آدمها برای زدن نیستن، بهتر است که عروسکت را به طرف دیگری پرتاب کنی یا مثلا وقتی میبینید که عصبانی است و با ماژیک یا خودکار دیوار را خط خطی میکند به او بگویید که میدانم خیلی عصبانی هستی اما دیوارها برای خط خطی کردن نیستند و میتوانی این کار را روی کاغذ انجام دهی و به او یک دفتر و کاغذ بدهید که در آن، این کار را انجام دهد.
در واقع شما با این کار، هم احساسات کودک را پذیرفتید و هم حد و حدود برای او مشخص کردید که این کار را نباید انجام دهد و هم این که به او یاد دادید که راه درست ابراز این هیجان چگونه است.
برای فرزندتان الگو باشید
آخرین و مهمترین راهکار این است که برای فرزندتان الگو باشید. اگر خودتان به عنوان یک والد ندانید که هیجاناتتان را چگونه باید ابراز کنید و به چه شکل مناسبی باید آنها را نشان دهید و مهمتر از آن هیجاناتتان را نشناسید، چگونه میتوانید از فرزندتان این توقع را داشته باشید. فرزندتان نحوه مدیریت شما را میبیند و مطمئن باشید که آن را درک میکند و به خوبی یاد میگیرد.
جمع بندی:
*هوش هیجانی یعنی آگاهی نسبت به هیجانات خود و نحوه مناسب ابراز آن
*جنبه دیگر هوش هیجانی، توجه به هیجانات و درک احساسات دیگران است.
*به کودکان خود، انواع هیجانات را آموزش دهید.
*میتوانید در قالب بازی هیجانات را آموزش دهید.
*با احساسات کودک همدلی کنید.
*در ابراز هیجانات، والدین باید الگوی کودکان باشند.
واقعا مطلب کاربردی و مفیدی بود
ممنون از نظر لطفتون
به نظر من یکی از مشکلاتی که ما با اون مواجه هستیم همینه که اصلا به هوش هیجانی توجه نمیکنیم و هیچی از اون نمیدونیم در صورتی که به نظر من یکی از اون موضوعاتی هستش که از کودکی باید روش کار بشه
بله دقیقا همینطوره.
متاسفانه خیلی از خانوادهها اصلا به هوش هیجانی کودک توجه نمیکنن که این عدم توجه زمینه ساز بروز مشکلاتی در زندگی کودک و آینده اون میشه
هم هوش هیجانی رو متوجه شدم هم اینکه چجوری میتونم اونو توی بچه تقویت کنم. مرسی از توپ مارکت
ممنون از شما
خدا رو شکر که مطلب تقویت هوش هیجانی کودک براتون مفید بود