در زندگی افراد مؤثر و بزرگ به وضوح میتوان تأثیر مثبت رفتار والدین را مشاهده کرد. در این مقاله نحوهی برخورد و روش تربیتی والدین تعدادی از انسانهای بزرگ و تأثیرگذار تاریخ را تجزیه و تحلیل میکنیم.
حضرت فاطمه (س)
لطفاً بیایید زندگی سمبل دین اسلام، پیامبر اکرم و رابطه او را با فرزندش تجزیه و تحلیل کنیم. در کتب تاریخی آمده است که پیامبر اسلام تمام قد جلوی پای دختر کوچک خود حضرت زهرا سلام الله علیها بلند میشدند و به احترام ورود دخترشان میایستادند و جای خود را در مجلس به دخترشان میدادند، همچنین در جمع دست دختر خود را بوسه می زدند.
نکته مهم این است که ایشان در زمانی با افتخار میگفتند پدر به فدای تو و به شدت برای دختر خود ارزش قائل بودند که مردم آن زمان به واسطه تعلیمات پیامبر گرامی اسلام تازه دست از زنده به گور کردن دختران برداشته بودند و هنوز در فکر محکوم کردن زنان دخترزا بودند.
به نظر شما دلیل این همه احترام به یک دختر ۷ یا ۸ ساله چیست؟
پیامبر با علم الهی که داشتند میدانستند مهمترین نکته در داشتن یک فرزند سالم و تأثیرگذار و در پی آن یک نسل موفق، ایجاد باورهای مثبت و سازنده و بزرگ در ناخودآگاه کودک است. تمام رفتارهای پیامبر با دخترشان از این عقیده نشئت میگرفت.
ایشان در ذهن دختر خود و همچنین اذهان عموم از فاطمه زهرا (س) دختری بزرگ و بالیاقت و ارزشمند ساختند. ایشان در هر مکان و در هر زمان به دختر خود توجه میکردند، با کمال ادب با او صحبت میکردند و پس از بزرگ شدن ایشان پیامبر موقعی که به درب خانه حضرت زهرا (س) میرسیدند با احترام دست به سینه میگذاشتند و به حضرت زهرا سلام میدادند واقعاً این همه احترام پدر به فرزند را چگونه میتوان توجیه کرد؟
بسیار واضح است وقتی کودک توسط والدین خود اینقدر احترام ببیند، شخصیتی که از خود در ناخودآگاهش میسازد قطعاً بسیار بزرگ و ارزشمند است، این کودک خود را لایق بهترین همسر، بهترین زندگی و بهترین فرزندان میداند. این کودک هیچگاه به کم قانع نمیشود و خود را در حد روابط پست و کارهای ناشایست پایین نمیآورد و نهایتاً فرزندانی تربیت خواهد کرد که درخور شأن و شخصیت والای خودش هستند.
پروفسور محمود حسابی
در مورد تواناییها و منش این شخصیت بزرگ ایرانی زبان قاصر است. ایشان در مدت عمر خود به چهار زبان زندهی دنیا واقف بود و توانست در رشتههای ادبیات، ریاضیات، ستارهشناسی، مهندسی برق، زیستشناسی، مهندسی معدن مدرک کارشناسی و در رشته فیزیک مدرک دکتری اخذ نماید و در رشته پزشکی نیز به تحصیل پرداخت.
او حافظ کل قرآن و دیوان حافظ بود؛ و اشراف کامل بر شاهنامه فردوسی، بوستان و گلستان سعدی، مثنوی مولوی و منشات قائممقام فراهانی داشت. در نواختن ویولن و چند رشته ورزشی مهارت داشت.
ایشان ساخت اولین رصدخانه، اولین آزمایشگاه علوم پایه، اولین لیزر، اولین مرکز زلزلهشناسی، اولین ایستگاه هواشناسی، اولین آنتن فرستنده، اولین رادیو را در ایران در کارنامهی خود دارند.
طرح تأسیس دانشگاه تهران، تعیین ساعت ایران، پایهگذاری مرکز تحقیقات اتمی دانشگاه تهران، راهاندازی رآکتور اتمی دانشگاه تهران و ایجاد سازمان انرژی اتمی ایران از دیگر زحمات این مرد بزرگ است.
پروفسور حسابی تعلیمات مذهبی و زبان پارسی را توسط مادرش در خانه آموخت، همچنین شروع تحصیلات متوسطه او مصادف با آغاز جنگ جهانی اول و تعطیلی مدارس فرانسویزبان بیروت بود (در آن زمان در بیروت زندگی میکردند). از این رو به مدت دو سال در منزل به کمک مادرش به تحصیل خود ادامه داد. کودکی او در یک کشور غریب و با فقر و تعطیلی مدارس توأم شد ولی کمکهای شبانهروزی مادرش نگذاشت این مشکلات باعث عدم پیشرفت وی بشود؛ و آنقدر دوش به دوش او به او آموزش داد و کمک کرد تا او توانست بر مشکلات آن زمان غلبه کند.
توماس ادیسون
او مخترع لامپ، گرامافون و دستگاه ضبط صوت و کلی اختراعات دیگر است که وی را رکورددار تعداد اختراع در دنیا کرده است. به گفته توماس ادیسون مادرش بود که زندگی او را ساخت.
ادیسون میگوید در مراحل مختلف آزمایشها و اختراعاتم بارها و بارها شکست میخوردم، حتی خرابی به بار میآمد، اما میدانستم تنها یک مکان دوباره مرا آرام کرده و به ادامه کار تشویق میکند و آن مکان هم آغوش مادرم بود، هیچگاه مرا مسخره و یا سرزنش نکرد، ناامیدم نکرد، فقط حمایت و پشتیبانی از او میدیدم.
جالب است بدانید ادیسون در بین مردم به صبر و حوصله و بردباری زبان زد بود و او مادرش را مهمترین عامل این صبر میدانست. میگویند روزی خبرنگاری با لحنی کنایهآمیز از آقای ادیسون پرسید:
شما خسته نشدید این همه لامپ ساختید و هیچ کدام جواب نداد.
شما تاکنون حدود نهصد بار در راه ساختن لامپ اشتباه کردید؟
آقای ادیسون با کمال صبر و متانت جواب داد من نهصد بار اشتباه نکردم، بلکه نهصد روش که با آنها نمیتوان لامپ ساخت را آموختم.
جملهای زیبا از توماس ادیسون دربارهی مادرش: او با راهکارهای عاقلانه و درست، زندگی مرا ساخت و من هم تا جایی که میتوانستم دنیا را ساختم.
جالب است بدانید معلم مدرسه، از او خوشش نمیآمد و ادیسون را با لقب -کلهپوک بیخاصیت- صدا میزد و تصمیم به اخراج ادیسون گرفته بود. مادر ادیسون پس از اطلاع از موضوع به این نتیجه رسید که بهتر است پسرش فوراً مدرسه را ترک کند و در عوض خودش در منزل مسئولیت آموزش او را به عهده بگیرد و در همین مسیر بسیار به پسرش کمک کرد تا جایی که پا به پای او آمد تا آزمایشگاهی را که توماس دوست داشت راه انداختند و به لطف آن مادر، دنیا دگرگون شد.
اگر آن مادر به پسرش بیتوجه بود و میگذاشت باور کلهپوکی و بیخاصیتی در ذهن توماس ادیسون نهادینه شود، تنها اتفاقی که میافتاد این بود که فقط یک کلهپوک به دنیا اضافه میشد و الآن هیچ خبری از او در دنیا نبود.
روزی معلم ادیسون نامهای به مادر ادیسون نوشت که در نامه اینگونه قید شده بود:
خانم محترم فرزند شما بیش از حد کودن است و ما توان تحمل او را دیگر نداریم لطفاً خودتان مسئولیت او را به عهده بگیرید. ادیسون که منتظر نشسته بود که مادرش در مورد موضوع نامه با او صحبت کند از مادرش خواست برایش توضیح بدهد. مادر با کمال آرامش نامه را بست و به ادیسون گفت پسرم معلم تو گفته فرزند شما بسیار باهوش است و ما امکانات و توانایی آموزش به او را نداریم لطفاً از فردا یا خودتان به او آموزش بدهید یا او را به یک مدرسه بهتر منتقل کنید؛ و البته ادیسون سالها بعد از فوت مادرش که به میانسالی رسیده بود این نامه را در وسایل مادر پیدا کرد و ساعتها اشک ریخت. اینگونه یک مادر بزرگترین رسالت خود را که ساخت بهترین باورهاست به انجام میرساند.
اینشتین
در زندگینامه اینشتین میخوانیم که مادرش روی تربیت و آموزش او بسیار حساس بوده است و این در حالی بود که پسرش تا سه سال اول زندگیاش نمیتوانست حرف بزند و حتی خدمتکاران هم او را یک بچه کودن میدانستند. ولی با تلاشهای مکرر مادرش و تغییر در شرایط آموزشیاش به مرور او در مسیر پیشرفت و ترقی قرار گرفت.
استیو جابز
مخترع، کارآفرین و بنیانگذار شرکت اپل. برندی که با تولید گوشی تلفن و تبلت و لپتاپهای معروف و گرانقیمتش در کل دنیا گُل کرده است.
والدین او که پدر و مادر ناتنی او بودند بسیار در مسیر آموزش او تأثیرگذار بودند. مخصوصاً پدرش، آقای پل جابز که یک مکانیک ماهر کارخانه لیزر بود، مقدمات علم الکترونیک و طریقه کار با دستها را به پسرش آموزش داد و خانم کلارا جابز که یک حسابدار بود، به او قبل از رفتن به مدرسه خواندن را آموخت.
استیو جابز در سال 1995 در پاسخ به سؤالی که میخواهید چه چیزهایی را به فرزندانتان منتقل کنید، چنین گفت:
«تنها میخواهم برای آنها به همان خوبی باشم که پدرم برای من بود و در تمام مدت زندگیام نیز به این مسئله فکر میکنم.»
سؤال: این چه قدرتی است که:
پس از تولد حضرت زهرا، مردم آن زمان پیامبر را مورد تمسخر قرار میدادند، به ایشان میگفتند خداوند به تو پسر نداد و نسل تو منقرض میشود؛ اما دختری توسط پدر تربیت شد که توانست نام خود و نسلش را در تاریخ ماندگار و جاودان کند.
پسری که توسط معلم مدرسه کلهپوک و بیخاصیت نام گرفته بود فقط توسط باوری که مادرش به او داد دنیا را دگرگون میکند.
پسری که توسط همه اطرافیان کودن و کندذهن شناخته شده بود، به کمک والدین خود به معروفترین انسان روی کره زمین تبدیل شد (طبق یک آمارگیری مشخص شد اینشتین معروفترین انسان تاریخ است، حتی در روستاهای بسیار دورافتاده او را میشناختند.)
خالق محبوبترین برند گوشی دنیا که والدینش او را به عنوان فرزند خود نپذیرفتند و به یک خانوادهی دیگر تحویلش دادند، آرزو دارد برای فرزندانش فقط بتواند مانند ناپدری خودش، پدری کند تا باعث موفقیت آنها شود و آن پسر فقیر در یک کشور غریب فقط توسط کمک و آموزشهای مادر توانست به چنان عظمت و شوکت برسد. واقعاً چه قدرت و حکمتی در کار است؟
لطفاً کمی تأمل کنید:
اگر تمام دنیا فرزند ما را محکوم به نادانی و ناتوانی کنند ولی او توسط ما غرق در باورهای سازنده و شایسته باشد، نابغهای عظیم خواهد شد؛ و حالا اگر قضیه برعکس شود چه اتفاقی می افتد؟
منبع:
شهبازی، محمدعلی، 1398، مهمترین وظیفه والدین، سیمای فلق
دیدگاهتان را بنویسید